دلم برای سادگی های کودکیم تنگ شده برای عصرهای تابستانی  که دلتنگ هیچ اتفاق بدی نبودم برای شب های زمستانی که وقتی سر به بالش خیال میگذاشتم لحظه ای بی هیچ فکرو خیال مبهم خواب را مهمان چشمهای بی گناهم میکردم وتا صبح رویا های سپید وابی میدیدم دلم برای ارزو های کودکی ام تنگ شده برای خواندن شعرها وکتاب های داستان یکی بود یکی نبود!دلم تنگ شده برای رها شدن در اغوش خواستنی پدر ونوازش های گرم مادر.دلم تنگ شده برای قاصدکی که میگفتند خبرعای خوب می اورد.دلم برای حس حال ناب کودکی وارزوهای بی ریاییش تنگ شده.......http://dl.iranoffside.com/a9217/12100690131.jpg